چشمان آفتابی تو، خلاصه همه خوبی هاست. گل ها همه از نگاه توست که باطراوتند. چشمان تو، چشم های آفتاب است. وقتی که تو رفتی در هجران تو، گلستان جانمان اسیر خزان ماتم و اندوه شد. در سوگ تو، بیرق آه را برافراشتیم و ستاره های زلال اشک را بر خاک تیره فرو باریدیم. در فراق تو چراغ شوقمان به خاموشی گرایید و غنچه های لبخندمان پژمرد.باور نمی کردیم که باغمان در بهار بی گل بماند. اینک به یاد عطرافشانی های تو، نفس های زندگی بر باغ جوان ما می وزد و ما، می دانیم که سپیده فردا از آن ماست...



هشتم شهریور ماه سال 1360 یادآور شهادت مظلومانه دو اسوه ای است که با تمسک به ریسمان محکم هدایت الهی، لحظه ای از سلوک مسیر حق منحرف نشدند و با لطافت روح و اندیشه ای ژرف و مجاهدتی بی وقفه در راه خدا برای شکل گیری و شکوفایی نهال انقلاب اسلامی قیام کردند و به ویژه در تربیت جوانان و احیای تفکر اسلامی در میان آنها همت گماردند و سرانجام، در آتش کین منافقان سوختند و گوهر درخشان و گران بهای روحشان از صدف جسم خاکی آزاد شد و به لقای معبود شتافتند.

آری در چنین روزی بود که انفجار در دفتر نخست وزیری باعث به شهادت رسیدن دو اسوه علم و تقوا و به نوعی دو تن از یاران دیرین امام راحل شد. افرادی که نمونه ای واقعی از دولتمردان مردمی بودند که هم اکنون با گذشت سی و اندی سال از شهادتشان هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شد. 

 شهید رجایی وباهنر دو همسنگر علم و جهاد و خدمت بودند که دوشادوش یکدیگر کمر به خدمت مردم ایران بستند، اما منافقین کور دل چشم دیدن یاران خمینی را نداشتند و در چنین روزی آن دو یار عزیز رابه شهادت رساندند.