نخستین
نکته ای که در باب حقوق متقابل به ذهن می رسد، «حق» و چگونگی «حق مداری»
است. نکته دیگر اینکه از باب تقابل حق و تکلیف، هرجا «حقّ» مطرح می شود،
پای «تکلیف» به میان می آید؛ به این معنا که از آنچه «حق مردم» است؛ «تکلیف
دولت» فهمیده و از آنچه «حق دولت» است؛ «تکلیف مردم» شناخته می شود.
از
آنجا که برای کلمه حق معانی مختلفی مطرح شده، از این رو بحث حق مداری را
بر اساس معانی چهار گانه در سیاست و حکومت امام علی(ع) مورد بررسی قرار می
دهیم.
از
توصیه های فراوان امام(ع) در نهج البلاغه در مورد آثار و نتایج رعایت حقوق
متقابل و عدم آن، که تنها به ذکر یک نمونه جامع اکتفا می کنیم، دو نکته
مهم استنباط می شود؛ نخست، عامل اصلی سعادت جوامع رعایت حقوق متقابل و عامل
اصلی هلاکت جوامع انحراف از حقوق است؛ دوم، شکل اصلی حکومت امام در شرایط
آن حضرت، عدم هماهنگی جامعه با منویات و دستورهای امام است که مردم حق
حکومت و امام خود را رعایت نکردند.
در میان حقوق الهی، بزرگ ترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛
حق واجبی که خدای سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد و آن را عامل پایداری
پیوند و ملت و رهبر و عزت دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمی شود جز آن که
زمام داران اصلاح گردند و زمام داران اصلاح نمی شوند جز با درستکاری رعیت.
و آن گاه که مردم حق رهبری را ادا کنند و زمام دار حق مردم را بپردازد، حق
در آن جامعه عزت یابد و راه های دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار و سنت
پیامبر(ص) پایدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حکومت
امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می گردند.
اما اگر مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمام دار بر رعیت ستم کند، وحدت کلمه
از بین می رود، نشانه های ستم آشکار و نیرنگ بازی در دین فراوان می گردد،
راه گسترده سنت پیامبر(ص) متروک، هوا پرستی فراوان، احکام دین تعطیل،
بیماری های دل فراوان و مردم از اینکه حق بزرگی فراموش می شود، یا باطل
خطرناکی در جامعه رواج می یابد، احساس نگرانی نمی کنند.
پس در آن زمان نیکان خوار و بَدان قدرتمند می شوند و کیفر الهی بر بندگان
بزرگ و دردناک خواهد بود. پس بر شماست که یکدیگر را نصیحت کنید و در کارهای
نیکو با یکدیگر همکاری نمایید.