طلاق یک بحران اجتماعی است چون عوارض اجتماعی راه به همراه دارد و در اکثر موارد با فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی و عاطفی افراد، موجب بروز آسیب های اجتماعی می شود.
برخی از زوجین به خصوص زنان معمولاً با بروز مسایل کوچک و گاهی بیارزش
طلاق را انتخاب میکنند غافل از اینکه طلاق در بیشتر موارد نه تنها راه حل
نیست بلکه خود میتواند زمینه ساز ایجاد مشکلات جدیدی باشد که عمده این
مشکلات متوجه جنس زن می شود.
بعد از طلاق زنان به نسبت شرایطی که در خانواده و جامعه دارا هستند با
مشکلاتی مواجه می شوند که این مشکلات برای همه یکسان نیست و بسته به جامعه
ای که در آن زندگی می کنند متفاوت است عمده این مشکلات عبارتنداز: مشکلات
مالی، حضانت فرزندان ، مشکلات روحی و روانی بعد از طلاق ، آزار و مزاحمت
های همسر سابق و یکی از بزرگترین مشکلات زنان بعد از طلاق نگاه بد جامه
نسبت به زنان مطلقه است. نگاه بدی که گاه باعث سلب آزادی این زنان و خانه
نشینی آنها میشود.
نگاه و دیدگاه بدی که باعث عدم اعتماد خانواده ها به این گونه زنان می شود
به طوری که وجود این زنان را در خانواده خود یک خطر بزرگ برای زندگی مشترک
خود می بینند این بی اعتمادی تا جایی پیش میرود که ممکن است خانواده و
نزدیکان زن مطلقه هم همین دیدگاه را داشته باشند.
یکی از علل اصلی طلاق در جامعهما نداشتن شناخت مناسب زوج ها نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است.
با بررسی ریشه ای مشکلات زن و مرد پس از ازدواج می توان علل اختلافات را
مشخص کرد ودر صورتی که واقعا ادامه زندگی مشترک میسر نباشد ، جدایی پایان
کار خواهد بود.
شناخت منطقی و نه احساسی طرفین قبل از ازدواج و نیز وظیفه خانواده ها در
جهت تکمیل این شناخت اگر به درستی انجام شود، بسیاری از مشکلات قبل از
مرحله ازدواج قابل حل است.
ندادن حق انتخاب به دختر و پسر و اجبار آن ها برای تشکیل زندگی مشترک با
فردی که علاقه و یا شناختی از او ندارند و یا حتی وارد کردن جوانی که هنوز
توانایی اداره همسر و تشکیل زندگی مشترک را ندارد به مقوله ازدواج و تشکیل
خانواده به اندازه بها ندادن به خواسته جوانان برای این امر و عدم مهیا
سازی شرایط ازدواج از سوی خانواده ها سبب ایجاد مشکلات عدیده برای جوانان
شده و تاثیر بسیار بد و منفی بر آینده آنان خواهد گذاشت.
وبلاگ: سرباز عدالت