مردک خیال کرده که عمار مرده است
فریادهای میثم تمار مرده است

با این مذاکرات به جایی نمی رسید
با کدخدا به هیچ خدایی نمی رسید

این کدخدا نماز خیالات خوانده است
در کار روستای خودش گیج مانده است

وقتش اگر که سر برسد جار میزنیم
در شهر, کدخدای تو را دار میزنیم

ای کدخداندیده! خدا را صدا بزن
آقا نگفت بر دهن کدخدا بزن؟!!