امشب دلتنگتر از همیشه با خودم مرور میکنم وقتی شما در بین ما هستی حکمت این ندیدن های طولانی چیست؟؟؟؟


مهدی جان روزهای انتظار سخت تر از همیشه در حال گذر است آقا جان کی به این انتظار پایان میدهی سالهاست که بغضی از فراقت درگلوهایمان جا خوش کرده است،سالهاست که با کسالتهای آنی با مشغله های روزمزه و گاهی با غم نان مدارا میکنیم،سالهاست که بی توایم اما به امید آمدنت نفس میکشیم

گاهی با خود  میگویم نکند تحملمان به سر آید و یا چشمانمان از انتظار به ایستد و یا فکرمان بلغزد ... این روزهای پایانی بهاردر حالی از مقابل چشمان منتظرمان  میگریزدکه ثانیه هایش جای خالی یک منجی را فریاد میزند

مهدی جان فردا بازهم خورشید در آسمان قدم میزند  تورا به خدا بیا تا این فصل هم تمام نشده  آیه‌های عدالت را در گوش زمین نجوا کن...

دلتنگم این روزها که همه شادند... رسم بر این است که روز تولد به مولود هدیه ای بدهند آقا جان ما هدیه ای در خور شما نداریم فقط گاهی از پشت این دیوار بلند انتظار سرک میکشیم تا بگوییم دوستت داریم....

آقا شرمساریم که شب ها ما در خواب غفلتیم و تو گریان اعمال ننگین مایی...

مهدی جان اگر بگوییم دیگر تاب شمردن جمعه های بی تو را نداریم،باور میکنی منتظرانت چشم به راهند دیر نکنی ... آقا!